کد مطلب:106438 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:166

خطبه 053-در مساله بیعت











[صفحه 307]

از سخنان آن حضرت (ع) است تداكوا: دك بعضهم بعضا یعنی بعضی، بعضی دیگر را می زدند و دور می كردند. هیم: شتران تشنه. مثانی: ریسمانی كه شتران را می بندند و عقال می كنند. برای هجوم به سوی من چنان خود را بر یكدیگر می كوفتند كه گویی شتران تشنه ای بودند كه ساربانهایشان آنها را بی عقال به سوی آب رها كرده باشند. در ابتدا چنین به نظر می رسید كه قصد كشتن مرا دارند و یا این كه بعضی می خواهند بعضی را به قتل رسانند. من ظاهر و باطن و پشت روی این تقاضا را كه ناگزیر باید با اهل شام كارزار كرد سنجیدم. آنگاه دیدم كه در سر دو راهی قرار گرفته ام و چاره ای ندارم، یا باید با معاویه كه از بیعت سر باز زده است بجنگم و یا باید به آنچه حضرت محمد (ص) آورده است منكر شوم، زیرا پیكار با یاغیان در صورت توانایی و قدرت بر امام زمان واجب و ترك آن در حكم انكار واجبات است. بنابراین مداوا به وسیله جنگ را بر خویشتن آسانتر از عذاب الهی و مرگهای این جهان را آسانتر از مرگهای آن جهانی دانستم، و به جنگ اقدام كردم كلام حضرت كه می فرمایند: تداكوا... اشاره است به نوع عملكرد یارانش درباره جنگ صفین، چون امام (ع) آنها را به مدتی طولانی از آمادگ

ی برای جنگ باز داشته بود. و امام (ع) اصحابش را به دو دلیل از عجله كردن، درباره كارزار منع می كرد. 1- اول آن كه شیوه رفتار آن بزرگوار در جنگها این بود كه به دشمن فرصت می داد تا جنگ از ناحیه وی آغاز شود و دشمن مسئول عواقب كارزار باشد. 2- دوم آن كه در چگونگی با خصم، تمام جهات مصلحت را در نظر می گرفت، بی آن كه در اصل جنگ با طاغیان و متمردین كه یك واجب بود تردید داشته باشد، زیرا امام (ع) ماموریت داشت كه با مخالفان كه مخالف حق بودند برخورد قاطع داشته باشد. آری تامل حضرت برای به دست آوردن اندیشه نیك در كیفیت برخورد، و فرصت دادن به دشمن بود كه محتمل بود حق را دریافته به طاعت باز گردد و موجب ریختن خون مسلمین نشود، چنان كه این حقیقت را در گفتار آینده خود بصراحت فرموده اند. سپس حضرت ازدحام آنها را با بیان دو صفت تاكید فرموده اند: 1- هجوم مردم را به ازدحام شتران تشنه، هنگامی كه ساربان آنها را برای آب رها می كند تشبیه كرده، جهت مشابهت، شدت ازدحام و هجوم آنها را قرار داده است. و نتیجه این ازدحام را گمان قتل خود و یا كشتن گروهی گروه دیگر را دانسته، و بدینسان شدت ازدحام و هیجان آنها را در تقاضایی كه داشته اند بیان می فرما

ید. سپس می فرماید: ظاهر و باطن این امر را بخوبی سنجیدم این جمله امام (ع) به دلایلی كه موجب منع یارانش از تصمیم فوری بر جنگ می شده است، اشاره دارد. و آن به كار گرفتن در آیت و اندیشه لازم درباره كارزار با آنها بوده تا این كه برای حضرت، خطر ترك قتال كه همانا كفر به آیین محمد (ص) بوده و یا اقدام به جنگ و ریختن خون مسلمین روشن شود، زیرا انتخاب یكی از دو امر موجب خطر و خسران بوده است. بدین توضیح كه: گزینش كارزار سبب بذل جان و هلاكت جمعی از مسلمین می شده، و از طرفی ترك جنگ، موجب مخالفت با فرمان خدا و دستور پیامبر اكرم (ص) می شده كه نتیجه اش كیفر دردناك جهنم بوده است. ولی چنان كه دانستی برای سعادت دنیا ارزشی نیست و بدبختی دنیا به نسبت بدبختی آخرت در نزد خردمندان بویژه شخصیتی همچون امیرالمومنین (ع) ناچیز است نظر به همین خصوصیت و حقیقت است كه می فرماید: انتخاب كارزار برای من از انتخاب كیفر آخرت آسانتر و مرگ دنیوی به نسبت هلاكت اخروی سهلتر می باشد. حضرت لفظ مرگ را، برای ترس و سختیهای دنیا و آخرت استعاره آورده اند، زیرا مناسبت میان مرگ و هول و هراس سختی و شدت است كه در هر دو وجود دارد.


صفحه 307.